دسته: جک و لطیفه

پسر یک عربستانی برای تحصیل به آلمان رفت ۰

پسر یک عربستانی برای تحصیل به آلمان رفت

زنی که از دست چشم چرانی های همسرش به ستوه آمده بود درد دل نزد مادرشوهرش برد،او که زن دانایی بود گفت : من شب ، برای صرف شام به خانه شما میایم ، ولی شام درست نکن .مرد وقتی به خانه آمد از اینکه همسرش تدارکی ندیده عصبانی شد ولی مادرش گفت: من امشب هوس نیمروهای تو را کردم و با خود تخم...

جک و طنز قسمت سیزدهم ۰

جک و طنز قسمت سیزدهم

عطسه گرامی، یا بیا یا برو! هیچ خبرداری که وقتی اون وسط گیر میکنی، قیافه آدم عین منگول ها میشه…؟؟ ……………………………………………………… یکی از تفریحات مرفه اینه که گوشیتو بزاری جلو اسپیکر تا SMS که میاد نویز بکنه ۲ ثانیه زودتر بفهمی ذوق کنی ! ……………………………………………………… فقط یه کودک ایرانی وقتی میره تو صف نونوایی هرچی صبر میکنه می‌بینه همش آخره صفه !……………………………………………………… ﻳﻪ ﺭﻭﺯ...

جک و طنز قسمت دوازدهم ۰

جک و طنز قسمت دوازدهم

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره …. ————————————— يادش به خير زماني كه راهنمايي بوديم يه دبير داشتيم هر موقع از دست ما عصباني ميشد ميگفت: گوساله ها خجالت بكشيد من جاي پدرتون هستم! ————————————— بزرگترین حرف های کینه توزانه با این جمله توجیه میشه : ” به خاطر خودت میگم “ ————————————— دقت کردین وقتی با ماشین...

جک و طنز قسمت یازدهم ۰

جک و طنز قسمت یازدهم

رفتم گلفروشی گفتم اقا این گلا طبیعیه؟دختر بچه ۵ ساله بهم گفت:پ نه پ سزارینیه:(من:(بازم من:(و همچنان من من اندازه این بودم فکر میکردم بچه هارو لک لکا میارن چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من… پیشی من…و موشی و از این کلمه ها طرف خوشش میاد…امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟!مـگـه جـفـتـشـون یـکـی نـیـسـتـن….؟ ﯾﺎﺭﻭ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ، ﻣﺠﻠﺲ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ،...

جک و طنز قسمت دهم ۰

جک و طنز قسمت دهم

غضنفر به رفيقش مي گه من يه تمساح پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ يارو مي گه : آره ، تازه امشب هم مي خوام ببرمش سينما. يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با...

جك و طنز قسمت نهم ۰

جك و طنز قسمت نهم

پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي… فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام… اونم يه شوهر خوبه …يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! تركه از پشت...

جك و طنز قسمت هشتم ۰

جك و طنز قسمت هشتم

یارو داشته رادیو گوش می داده رادیو گفت : تقاطع طالقانی به امام حسین بسته است. یارو میگه : بسته هست که بسته هست حالا چرا قسم می خوری یارو باباش آتیش می گیره می میره ، میره رو سر در مغازه اش مینویسه به علت پدر سوختگی مغازه تعطیل میباشد …! یک نفر داشت خرما خیرات میکرد یکی رسید یه مشت برداشت ،...

جك و طنز قسمت هفتم ۰

جك و طنز قسمت هفتم

يكی داشت يكی رو بدجوری كتک می ‌زد و هی داد می‌زد : كمک ! كمک ! گفتند : تو داری اينو می‌زنی ، چرا كمک میخوايی !!! گفت : آخه گفته اگه بلند بشم پدرت رو در ميارم ! طرف لب دريا همش داد ميزد آفرين، ما شا ا …. ، ازش ميپرسن چه کار ميکنی ؟ ميگه : پسرم یک ساعته رفته...