دسته: غزلیات حافظ

عزليات حافظ شيرازي ۰

رونق عهد شباب است دگر بستان را

غزل شماره ۹ رونق عهد شباب است دگر بستان رامی‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را ای صبا گر به جوانان چمن بازرسیخدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروشخاکروب در میخانه کنم مژگان را ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگانمضطرب حال مگردان من سرگردان را ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندنددر...

عزليات حافظ شيرازي ۰

ساقیا برخیز و درده جام را

غزل شماره ۸ ساقیا برخیز و درده جام راخاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تا ز بربرکشم این دلق ازرق فام را گر چه بدنامیست نزد عاقلانما نمی‌خواهیم ننگ و نام را باده درده چند از این باد غرورخاک بر سر نفس نافرجام را دود آه سینهٔ نالان منسوخت این افسردگان خام را محرم راز دل شیدای خودکس...

عزليات حافظ شيرازي ۰

صوفی بیا که آینه صافیست جام را

غزل شماره ۷ صوفی بیا که آینه صافیست جام راتا بنگری صفای می لعل فام را راز درون پرده ز رندان مست پرسکاین حال نیست زاهد عالی مقام را عنقا شکار کس نشود دام بازچینکان جا همیشه باد به دست است دام را در بزم دور یک دو قدح درکش و برویعنی طمع مدار وصال دوام را ای دل شباب رفت و نچیدی گلی...

عزليات حافظ شيرازي ۰

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

غزل شماره ۶ به ملازمان سلطان که رساند این دعا راکه به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهممگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارتز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزیتو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا همه شب...

عزليات حافظ شيرازي ۰

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

غزل شماره ۵ دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا رادردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیزباشد که بازبینیم دیدار آشنا را ده روزه مهر گردون افسانه است و افسوننیکی به جای یاران فرصت شمار یارا در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبلهات الصبوح هبوا یا ایها السکارا ای صاحب کرامت شکرانه سلامتروزی تفقدی کن درویش...

عزليات حافظ شيرازي ۰

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

غزل شماره ۴ صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چراتفقدی نکند طوطی شکرخا را غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گلکه پرسشی نکنی عندلیب شیدا را به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظربه بند و دام نگیرند مرغ دانا را ندانم از چه سبب رنگ آشنایی...

عزليات حافظ شيرازي ۰

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

غزل شماره ۱ الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولهاکه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشایدز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دمجرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گویدکه سالک بی‌خبر نبود ز راه و...

عزليات حافظ شيرازي ۰

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

غزل شماره ۳ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما رابه خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافتکنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوبچنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی استبه آب و رنگ و...