چقدر خنده داره ، خنده تلخ ۰

چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو به دیگران میفرستید

چقدر خنده داره!!! چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الاهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی ۹۰دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره! ۱۰۰ هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد! وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می...

وقت طلاست ، ارزش وقت ۰

برای اینکه بدانی یک ثانیه چقدر ارزش دارد

ارزش وقت برای اینکه بدانی ده سال چقدر ارزش دارد از یک سالخورده بپرس. برای اینکه بدانی چهار سال چقدر ارزش دارد از یک رئیس جمهور بپرس. برای اینکه بدانی یک سال چقدر ارزش دارد از یک دانش آموز مردودی دبیرستان بپرس. برای اینکه بدانی نه ماه چقدر ارزش دارد از یک از مادری که نوزاد سالم به دنیا اورده بپرس. برای اینکه بدانی...

داستاه های کوتاه و جذاب و عبرت آموز ۰

ماجرای گدای کور

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد : من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت ، فقط چند سکه در داخل کلاه بود ، او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه...

داستاه های کوتاه و جذاب و عبرت آموز ۰

داستان اکرام خداوند و کوه طلا

روزی مردی مستجاب الدعوه ، پای کوهی نشسته بود ، به کوه نظری انداخت ، و از آن جایی که با خدا خیلی دوست بود گفت: خدایا این کوه را برایم تبدیل به طلا کن… و در یک چشم بر هم زدنی کوه تبدیل به طلا شد. مرد از دیدن این همه طلا به وجد آمد و دعا کرد: خدایا کور شود هر آنکس...

داستاه های کوتاه و جذاب و عبرت آموز ۰

زود قضاوت نکنیم

پيرمردی بود که يک پسر و يک اسب داشت ، روزی اسب پيرمرد فرار کرد ، اهالی ده برای دلداری پيرمرد نزد او امدند و به او گفتند عجب شانس بدی اوردی حتما خيلی ناراحتی! پيرمرد در جواب گفت از کجا میدانيد که اين از خوش شانسی من بوده يا بد شانسی من؟همه گفتند خوب معلومه که از بد شانسی تو!! هنوز يک هفته...

داستاه های کوتاه و جذاب و عبرت آموز ۰

آفرینش زن

از هنگامي که خداوند مشغول آفرینش زن بود ، شش روز مي گذشت.فرشته اي ظاهر شد و عرض کرد:چرا اين همه وقت صرف اين يکي مي فرماييد ؟ خداوند پاسخ داد:دستور کار او را ديده اي ؟ او بايد کاملا قابل شستشو باشد، اما پلاستيکي نباشد.بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگي قابل جايگزيني باشند.بوسه اي داشته باشد که بتواند همه دردها را...

گلی سرخ برای محبوبم ۰

گلی سرخ برای محبوبم

” جان بلا نکارد” از روي نيکمت برخاست . لباس ارتشي اش را مرتب کرد و به تماشاي انبوه جمعيت که راه خود را از ميان ايستگاه بزرگ مرکزي پيش ميگرفتند مشغول شد. او به دنبال دختري مي گشت که چهره او را هرگز نديده بود اما قلبش را ميشناخت، دختري با يک گل سرخ. از سيزده ماه پيش دلبستگي اش به او آغاز...

نامه پیرزن به خدا ۰

نامه پیرزن به خدا

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا ، با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود: خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با...