زاهد و دیدن خدا
زاهد نجوا کرد : خدایا با من حرف بزن مرغ دریایی آواز خواند زاهد نشنید سپس زاهد فریاد زد : خدایا با من حرف بزن رعد درآسمان پیچید اما زاهد گوش نکرد زاهد نگاهی به اطرافش کرد و گفت : خدایا بگذار ببینمت ستاره ای درخشید اما زاهد ندید زاهد فریاد زد : خدایا به معجزه ای نشان بده و یک زندگی متولد شد...
آخرین دیدگاهها