نسلی از بیگانگان آدم شدند

آسوده مباش که بی نیازی
یک آن دگر پر از نیازی
آنجا که تو فرعون زمانی
در تیر رس باد خزانی

افسوس هرآنچه برده‌ام باختنی است
بشناخته‌ها تمام نشناختنی است
برداشته‌ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته‌ام هر آنچه برداشتنی است

هر که خوبی کرد زجرش میدهند
هر که زشتی کرد اجرش میدهند

باستان کاران تبانی کرده اند
عشق را هم باستانی کرده اند
هرچه انسانها طلایی تر شدند
عشق ها هم مومیایی تر شدند
اندک اندک عشق بازان کم شدند
نسلی از بیگانگان آدم شدند

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *