روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
غزل شماره ۲۰ روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاستمی ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست نوبه زهدفروشان گران جان بگذشتوقت رندی و طرب کردن رندان پیداست چه ملامت بود آن را که چنین باده خورداین چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست باده نوشی که در او روی و ریایی نبودبهتر از زهدفروشی که در او...
آخرین دیدگاهها