ضرب المثل های حرف خ

ضرب المثل های حرف خ

خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه .

خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود .

خاك خور و نان بخيلان مخور ! ” … خار نه اي زخم ذليلان مخور”

خاك كوچه براي باد سودا خوبه .

خال مهرويان سياه و دانه فلفل سياه ؛ هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا؟

خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده

خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز

خاله سوسكه به بچه اش ميگه : قربون دست و پاي بلوريت

خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالي باشه

خانه اي را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست

خانه خرس و باديه مس ؟

خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبري نيست

خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب

خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره

خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم

خانه نشيني بي بي از بي چادريست

خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟

خدا برف را به اندازه بام ميده

خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي

خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟

خدا خر را شناخت، شاخش نداد

خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي

خدا دير گيره، اما سخت گيره

خدا را بنده نيست

خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد

خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده

خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه

خدا گر ببندد ز حكمت دري , ز رحمت گشايد در ديگري

خدا ميان دانه گندم خط گذاشته

خدا ميخواهد بار را بمنزل برساند من نه، يك خر ديگه

خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم ميندازه

خدا وقتي بخواد بده، نميپرسه تو كي هستي ؟

خدا وقتي ها ميده، ور ور جماران هم ، ها ميده

خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره

خدا همه چيز را به يك بنده نمي ده

خدا يه عقل زياد بتو بده يه پول زياد بمن

خدايا آنكه را عقل دادي چه ندادي وآنكه را عقل ندادي چه دادي؟ “خواجه عبدالله
انصاري”

خر از لگد خر ناراحت نميشه

خر است و يك كيسه جو

خر باربر، به كه شير مردم در

خر به بوسه و پيغام آب نمي خوره

خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟

خر خالي يرقه ميره

خر خفته جو نمي خوره

خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه

خر را با آخورميخوره، مرده را با گور

خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه

خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است

خر را گم كرده پي نعلش ميگرده

خر سواري را حساب نميكنه

خر كريم را نعل كردن

خر كه جو ديد، كاه نميخوره

خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ مياره

خر لخت راپالانشو بر نميدارند

خر ما از كرگي دم نداشت

خر ناخنكي صاحب سليقه ميشود

خر وامانده معطل چشه

خر، آخور خود را گم نميكنه

خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است

خر، پايش يك بار به چاله ميره

خر، خسته ، صاحب خر، ناراضي

خر، رو به طويله تند ميره

خر، سي شاهي ، پالون دو زار

خر، كه علف ديد گردن دراز ميكنه

خر، همان خره پالانش عوض شده

خراب بشه باغي كه كليدش چوب مو باشه

خربزه شيرين مال شغاله

خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني

خربزه ميخواهي يا هندوانه : هر دو دانه

خربيارو باقلا بار كن

خرج كه از كيسه مهمان بود ؛ حاتم طايي شدن آسان بود

خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش

خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد

خروار نمك است مثقال هم نمك

خروسي را كه شغال صبح ميبره بگذار سر شب ببره

خري كه از خري وابمونه بايد يال و دمشو بريد

خريت ارث نيست بهره خداداده است

خم رنگرزي كه نيست بزني و دربياوري

خنده كردن دل خوش ميخواد و گريه كردن سر وچشم

خواب پاسبان، چراغ دزده

خواست زير ابروشو برداره، چشماشو كور كرد

خواهر شوهر، عقرب زير فرشه

خواهي عزيز شوي يا كور شو يا دور شو

خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو

خوبي لر به آنست كه هر چه شب گويد روزنه انست

خود گوئي و خود خندي، عجب مرد هنرمندي

خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده

خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگهميداره ؟

خودم كردم كه لعنت بر خودم باد

خوردن خوبي داره ، پس دادن بدي

خوش بود گر محك تجربه آيد بميان ؛ تا سيه روي شود هر كه دراو غش باشد

خوش زبان باش در امان باش

خوشا بحال كساني كه مردند و آواز ترا نشنيدند

خوشا چاهي كه آب از خود بر آرد

خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت

خولي بكفم به كه كلنگي بهوا

خونسار است و يك خرس

خير در خانه صاحبش را ميشناسد

خيك بزرگ، روغنش خوب نميشه!

يك ده آباد به از صد شهر خراب .

شاید این مطالب را هم دوست داشته باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *